لزوم تحول در علوم انسانی
امروزه تحول در علوم انسانی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است. ارکان اساسی هر انقلابی مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است از این‌رو تحول در علوم انسانی نیز از ارکان انقلاب فرهنگی به‌شمار می‌آید، به‌طوری‌که بدون آن نمی‌توان به تحقق تمدن نوین امید داشت.
از آنجایی که علوم انسانی ویژگی‌های تمدن انسانی را مطالعه کرده و آموزش می‌دهد، محور اصلی این علوم جامعه، فرهنگ، زبان، رفتار و کنش، روان و اندیشه افراد است، از این‌رو تحول در چنین علمی که بر تمام اجزای زندگی بشر سایه گسترانیده است از پایه‌های اساسی توسعه به‌شمار می‌آید.
اهمیت علوم انسانی بر هیچ کسی پوشیده نیست و لزوم توجه به آن انکارنشدنی است؛ اما متأسفانه می‌بینیم که در برخی جوامع به ویژه در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، علوم انسانی به انزوا رفته و کمتر کسی متوجه اهمیت صدچندان آن است. آنچه موجب افزایش اهمیت این علوم می‌شود ارتباط مستقیم آن با تفکر آدمی است. گاهی می‌بینیم که در برخی جوامع به دلیل ناآگاهی مسئولان امر و مردم، به عمد یا به سهو علوم انسانی نادیده گرفته شده و کمتر اندیشمند برجسته‌ای به ویژه در عصر حاضر در این علوم سربرمی‌آورد یا اگر هم کسی نظریه‌ای دارد، تکرار مکررات است.
در این مقاله به لزوم تحول در علوم انسانی و برخی اهمیت‌های علوم انسانی خواهیم پرداخت پس اگر می‌خواهید در این زمینه اطلاعاتی به‌دست آورید، تا آخر این مقاله با ما همراه باشید. اگر خودتان نیز بخواهید در این زمینه با کاهش هزینه تولید محتوا انجام دهید، پیشنهاد ما انتخاب سایت رایا مارکتینگ می‌باشد.
لزوم تحول در علوم انسانی
به نظر می‌رسد اگر کشوری حتی در تمام علوم پایه و تجربی حرف اول را در جهان بزند، ضعف آن در علوم انسانی نقصان بزرگ و جبران‌نشدنی است که در همه جوانب زندگی مردم جامعه نمود می‌یابد که بروز و ظهور افرادی با قامت فکری کوتاه از عواقب این ضعف است.
با توجه به گستردگی مبحث تحول در علوم انسانی و پیچیدگی بررسی شیوه‌های آن، می‌توان به چند مورد اشاره کرد که لزوم توجه به این موارد موجب ارتقا و تحول در علوم انسانی می‌شود.
تقویت جایگاه و منزلت این علوم، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه که افراد بازمانده از تحصیل اغلب با تصور سهولت این علوم بدان گرایش می‌یابند؛ جذب افراد مستعد و باانگیزه، اصلاح و بازنگری در متون که به نظر می‌رسد ساختارهای پوسیده و قدیمی آموزش این علوم دیگر پاسخگوی جوامع امروزی و نیازهای آن نیست، همچنین بازنگری در برنامه‌ها و روش‌های آموزش، ارتقای کمی و کیفی مراکز و فعالیت‌های پژوهشی که مدت‌هاست به سمت تقلیدگری روی آورده.
همچنین به‌دلیل ترویج شیوه‌های فست فودی آموزش، اساسی‌ترین رکن موفقیت در این علوم که همان مطالعه کاربردی، فراوان و عمیق است، به محاق رفته و مراکز آموزشی نیز برای افزایش درآمد، به رقابتی کردن علم‌اندوزی تأکید دارند و به دلیل نهادینه شدن ماراتن کنکور چندان در پی پرورش افراد نظریه‌پرداز و صاحب سبک نیستند. در پایان ترویج آزاداندیشی، نقد و نظریه‌پردازی از دیگر مسائلی است که برای تحول علوم انسانی در جهت مثبت آن، باید مورد توجه اندیشمندان قرار بگیرد.
برخی اهمیت‌های علوم انسانی
علوم انسانی طیف کاملی از اندیشه و خلاقیت (Creativity) انسان از جمله زبان‌ها، دین، فلسفه و طیف وسیع هنرها (شامل هنرهای نمایشی و هنرهای تجسمی) را در بر می‌گیرد. آموزش علوم انسانی به بررسی مشترکات و تفاوت‌های خود در بیان خود می‌پردازد که انسان‌ها در طول اعصار نشان داده‌اند و امروزه نیز همچنان نشان می‌دهند. علوم انسانی همواره اساس فرهنگ‌های بشری و منبع برداشت ما از فرهنگ‌های مختلف بوده و خواهد بود.
ساختار تفکر خوب یعنی منطق را تکمیل می‌کند
منطق مسلماً ساختار و اصول تفکر متفکرانه و منظم را فراهم می‌کند. با این حال، منطق بخشی از مجموعه بزرگ‌تری از موضوعات و رشته‌هایی است که به طور متقابل یکدیگر را تقویت می‌کنند. علوم انسانی محتوا را در اختیار ذهن منظم و منطقی قرار می‌دهد. آن را به عنوان گوشت شخصی روی استخوان‌های منطقی یک انسان در نظر بگیرید. هر دو مورد نیاز هستند و در خدمت اهداف یک انسان کامل هستند.
محتوا را برای ساختار تفکر خوب فراهم می‌کند
علوم انسانی علاوه بر داشتن ذهنی منظم که با استفاده از فلسفه، زبان و به‌ویژه منطق به آن دست می‌یابیم، به ساختار تفکر خوب نیز محتوا می‌دهد. توجه به این نکته ضروری است که داشتن ساختار برای یک ذهن با ساختار کافی نیست. آن ذهن به محتوا نیاز دارد. در نظر گرفتن ساختار اسکلتی یک انسان ممکن است برای نشان دادن این موضوع کافی باشد. تفکر ساختاریافته به ایدهها، مفروضات و جهت گیری‌های خوب نیاز دارد تا به خوبی درباره جهان فکر کند. این موضوع وقتی مشخص می‌شود که علوم انسانی چه چیز دیگری را ارائه می‌دهد.
به شما لنز موفقیت‌های گذشته را می‌دهد
این که تحول در علوم انسانی به ما نگاهی به گذشته بدهد، به ویژه برای تفکر خوب و جامع مهم است. و وقتی تاریخ، ادبیات انگلیسی، زندگی نامه و قطعات بزرگ ادبیات را در نظر می‌گیریم، علوم انسانی این لنز را ارائه می‌دهد. تاریخ به ما در مورد موفقیت ملت‌ها و قبایل آگاهی می‌دهد. بیوگرافی به ما امکان دسترسی به زندگی‌ها، روایت‌ها و انتخاب‌های خاص افراد را می‌دهد و به ما نشان می‌دهد که چه چیزی برای آنها مفید بوده و چه چیزی باعث آشفتگی شده‌است. ادبیات نیز به ما دریچه‌ای از نوع متمایز دانش می‌دهد.
به شما پیشنهاد می‌کنیم مقاله "تولید محتوا برای تحول در علوم انسانی" را نیز مطالعه کنید تا در این زمینه دید قوی و کاملی به‌دست آورید.
به شما دانش دوم شخصی می‌دهد
فرد دانش اول شخص را از طریق آنچه مستقیماً از طریق درون نگری یا از طریق مشاهده جهان اطراف در دسترس است به دست می‌آورد. زمانی که زیست شناسی، کشاورزی و آناتومی را در نظر می‌گیریم، فرد دانش سوم شخص را از طریق تحقیقات تجربی به دست می‌آورد. با این حال، نوع دیگری از دانش وجود دارد که اخیراً در ادبیات روان‌شناختی، علوم شناختی و فلسفی مورد بحث قرار گرفته است چیزی که برخی آن را دانش دوم شخصی می‌نامند. دانش شخص دوم آن نوع دانشی است که افراد مستقیماً به آن دسترسی ندارند، اما از طریق دیگران و تجربیات و دیدگاه‌های آنها از جهان به آن دسترسی غیرمستقیم دارند. داستان‌ها، به‌ویژه داستان‌های عالی، این نوع دسترسی را به فرد می‌دهند که در غیر این صورت به سختی می‌توان به آن دست یافت.
دانش فرد را در مورد مهارت‌های نرم معرفی و تکمیل می‌کند
مربوط به دانش دوم شخصی، دانش مهارت‌های نرم (Soft Skills) است. مهارت‌های نرم آن دسته از مهارت‌هایی هستند که از طریق تعاملات شخصی به دست می‌آیند. مهارت‌های نرم شامل توانایی برقراری ارتباط خوب، به صورت حرفه‌ای بسته به محیط، و توانایی کار با تیپ‌های شخصیتی متفاوت است. ادبیات در اینجا نیز یک لنز ارائه می‌دهد. با شبیه سازی تجربیات زندگی واقعی، یا تجربیات شبیه زندگی، می‌توانیم برای رویارویی‌های زندگی واقعی آماده شویم و در نظر بگیریم که چگونه ممکن است قبل از برخورد پاسخ دهیم.
بینش در مورد همه چیز
از طریق کاوش در علوم انسانی می‌آموزیم که چگونه خلاقانه و انتقادی فکر کنیم، استدلال کنیم و سؤال بپرسیم. از آنجایی که این مهارت‌ها به ما امکان می‌دهد تا بینش جدیدی در مورد همه چیز از شعر و نقاشی گرفته تا مدل‌های تجاری و سیاست به دست آوریم، موضوعات انسان گرایانه در قلب آموزش از زمان قدیم که برای اولین بار از آنها برای آموزش شهروندان خود استفاده می‌کردند، بوده‌است.
درک دنیای ما
تحقیق در مورد تجربیات انسانی به دانش ما در مورد دنیای ما می‌افزاید. از طریق کار دانشمندان علوم انسانی، ما در مورد ارزش‌های فرهنگ‌های مختلف، در مورد آنچه در ساخت یک اثر هنری رخ می‌دهد، در مورد چگونگی ساخت تاریخ می‌آموزیم. تلاش‌های آنها دستاوردهای بزرگ گذشته را حفظ می‌کند، به ما کمک می‌کند دنیایی را که در آن زندگی می‌کنیم درک کنیم، و ابزارهایی برای تصور آینده به ما می‌دهد.
آوردن شفافیت به آینده
امروزه، دانش انسان گرایانه همچنان به ارائه زیربنای ایده آل برای کاوش و درک تجربه انسانی ادامه می‌دهد. بررسی شاخه‌ای از فلسفه ممکن است شما را به فکر کردن درباره مسائل اخلاقی بیاندازد. یادگیری یک زبان دیگر ممکن است به شما کمک کند شباهت‌های موجود در فرهنگ‌های مختلف را درک کنید. فکر کردن به یک مجسمه ممکن است شما را به این فکر کند که چگونه زندگی یک هنرمند بر تصمیمات خلاقانه او تأثیر می‌گذارد. خواندن کتابی از منطقه دیگری از جهان ممکن است به شما کمک کند تا در مورد فرهنگ آنها فکر کنید. گوش دادن به درس تاریخ ممکن است به شما در درک بهتر گذشته کمک کند و در عین حال تصویر واضح‌تری از آینده به شما ارائه دهد.
سخن آخر
علوم انسانی مستلزم مطالعه جهان انسانی و جامعه از منظر انتقادی است. این رشته شامل رشته‌های محبوب مانند انگلیسی، تاریخ و فلسفه است. در این رشته‌ها، دانش‌آموزان به بررسی خود انسانیت می‌پردازند، و از روش‌های انتقادی برای کمک به درک ادبیات، هنر و گذشته و همچنین اخلاق، فرهنگ و ارزش‌های انسانی استفاده می‌کنند.
در صورتی‌که قصد داشته‌باشید در زمینه تحول در علوم انسانی تولید محتوا انجام دهید، به شما پیشنهاد می‌کنیم سایت رایا مارکتینگ را انتخاب کنید زیرا با داشتن نویسندگان متخصص، سفارش شما را با بیشترین کیفیت و در کم‌ترین زمان ممکن تحویل خواهند داد.